-
Administrator
مصاحبه با فروغ فرخزاد 1343
چون محیط نیست، جریانی وجود ندارد، طبیعتا آدم ها توی خودشان فرو می روند، و اگر به خودشان پناه می آورند و اگر قدرت کافی نداشته باشند از بین می روند، و اگر هم داشته باشند شعرشان یک شعر مجرد تنها و بی جان میشود. این یکی از علتهای بزرگ این راکد ماندن و رشد نکردن شعر است. دیگر، آن طرز تلقی بعضی از آدم های دست اندرکار شعر است، البته من پنج شش مورد را استثناء می کنم و به آنها واقعا معتقدم به طرز تلقی اینها از مفهوم شعر امروز و زندگی امروز. عینا ما این حالت را توی نقاشی می بینیم، مثلا یک نقاش برای اینکه زندگی امروز را مجسم کند پناه می برد به یک مشت دست بریده، خط کوفی و از این جور چیزها. که اینها بیشتر دکوراسیون هستندو اصلا ارتباطی واقعی با روحیه یک آدم امروز ندارند، اینها سرگرمی است. همین طور توی شعر. من حتی توی شعر دیده ام که اسم نان تافتون و از این جور جیزها را آورده اند ولی یک چیز سطحی است. یک تصویر است.اصلا کار هنر تصویر سازی نیست. کار هنر بیان است.بیان وجود یک آدم، دنیای حسی یک آدم به وسیله یک مشت تصاویری که درزندگی مادی اش، روزانه اش وجود دارند. این تصاویر قابل لمس است و چون می روند دنبال این جور چیزها،خب شعرها اغلب سطحی و بچگانه می شود.
-
Administrator
پاسخ : مصاحبه با فروغ فرخزاد 1343
اما نکات مثبت، فکر می کنم شعر دورۀ ما ، یعنی شعری که در ظرف این ده سال شروع شده (بیشتر چون شروع کنندۀ این نوع شعر نیما بود و موفق ترین شاعر دوره) یکی از خصوصیات شعر دورۀ ما، که وافعا ارزش دارد، این است که به جوهر شعری نزدیک شده، از صورت کلی گویی در آمده از این حالت که هر بیتی شامل یک معنی باشد و در نتیجه نه حالتی را در شعر مان توسعه بدهیم وروشن کنیم، و نه اینکه این حالت را برای خواننده به وجود بیاوریم که به یک حالتی صد در صد آشنا بشود. از این حالت کلی گویی در آمده و به زندگی، به آدم، به مسائل انسانی نزدیک شده،به مسائلی که ریشه هنر در اینهاست و هنر خونش را از این جور چیزها می گیرد. به این مسائل نزدیک شده و امیدواریم بیشتر نزدیک شود.
-
Administrator
پاسخ : مصاحبه با فروغ فرخزاد 1343
در شعر امروز، (ما به این علت می گوئیم که در امروز زندگی می کنیم) اصل، شعر بودن است. شعرهایی که پراز آه وناله است، پر از غمهاست، پر از ستاره است، پر از خیمه است،پر از کاروان است، نه.البته اینها هم اگر با یک «دید»امروزی باشند اشکالی ندارد، ولی اشکال این است که در دنیای این جور آدمها اصلا یک دنیای به کلی بدون پیشرفت است و ارتباطی با ما ندارد، وگرنه کلمات یک آدم امروزی ، یک آدم صمیمی یک آدم که حساسیتی نسبت به زندگی دارد و نمی خواهد به خودش دروغ بگوید فقط به این خاطر که مدال شاعر بودن را به سینه اش بزند، فقط به این خاطر که می خواهد بسازد، خلق کند .در قالب غزل هم می شود مسائلی را آورد، مسائلی را طرح کرد، همین مسائل امروزی را و یک شعر بسیار زیبایی ساخت. چیزی که در یک شعر مطرح است فرم وقالبش نیست، محتوایش است، و اگر محتوای یک شعر ، آن محتوایی باشد که من در دورۀ خودم، احساس کنم که می توانم با آن ارتباط داشته باشم بنابراین صد در صد شعر است.
-ادامه دارد ...
-
Administrator
پاسخ : مصاحبه با فروغ فرخزاد 1343
بخش دوم مصاحبه فروغ سال 1343 :
راجع به زبان شعر امروز و استفاده از عواملی که می شود و باید استفاده کرد؟
البته این حرف های من هیچ حالت قانون صادر کردن، ندارد. یک مقدار مربوط می شود به سلیقه ها و عقاید شخصی خودم، همین طور تجربه هایم. به هر حال همه می توانند در زمینه شعر عقایدی مخصوص خودشان داشته باشند. به هر حال من فکر می کنم ما ملتی هستیم که در زمینه شعر یک گذشته درخشان داریم و همین وجود محصولات شعری و آن زبانی که این محصولات را به ما تحمیل می کند یک مقدار کار ما را برای انتخاب زبان مشکل می کند. شعر هایی که تا به حال وجود داشته یک زبان شا عرانه برای ما به میراث گذاشته، امامسائلی که در این شعر ها مطرح می شود از نظر من یک مقدار مسائل محدود بودند، مسائل خاصی بودندو زبانی که در این شعر هابکار برده می شد، منظورم کلمه ها هستند،یک مقدار کلماتی هستند که خب هم به علت تکرار، یک مقدار دیگر حال ندارند، و هم به این علت که خاص همان شعر ها هستند. روحیه آن شعرها هستند و با وجود این خصوصیاتی که دارند، به آن« زبان شاعرانه» می گویند.
-
Administrator
پاسخ : مصاحبه با فروغ فرخزاد 1343
اشکال کار یک شاعر امروزی این است که مسائلی را که می خواهد در شعرش مطرح کند، که مسائلی هستند کاملا جدا از آن مسائل که تا به حال توی شعر بوده، برای بیان این مسائل به هر حال احتیاج به یک زبان داریم، احتیاج به کلماتی که این مسائل را بیان کنند. ولی من همیشه دیده ام در کارهایی که می شود این ترس برای اشخاص هست که چطور این کلمات را وارد شعر کنند، فکر می کنند این کلمه ها چون تا به حال توی شعر نیامده بنابر این « شاعرانه » نیست.مثلا وقتی می خواهند بگویندیک لیوان، می گویند یک پیاله یا جام، در حالی که این یک جور تقلب است و این جان موضوع را می گیرد.
-
Administrator
پاسخ : مصاحبه با فروغ فرخزاد 1343
به نظر من یک شاعر امروزی باید این شجاعت را داشته باشد که هر چقدر می تواند هر چقدر که لازم دارد، احتیاج دارد، کلمه تازه وارد شعرش کند،البته این کار را می کنند، من دیده ام توی شعرهایی که بعضی جوانها می گویند، راستی رفته اند طرف بعضی مسائل تازه، اما این کلمات هنوز آنقدر توی شعر شان جا نگرقته، این علتش این است که آنها واقعا در برابراین مسائل که خواسته اند مطرح کنند آنقدر باز نبوده اند آنقدر خودشان را به این مسائل نداده اند که این مسائل درآنها حل شود و نتیجه اش یک کلمه ای بشود که در متن زبان شعر بتواند خودش را بگنجاند. مثلا وقتی ما می توانیم کلمه نا ن سنگک را توی یک شعر بیاوریم که واقعا منظورمان یک نانی نباشد که از خمیر درست می شود و فلان و فلان و این نان سنگک نه به عنوان یک کلمه بلکه به عنوان یک مسئله مضحکی که توی زندگی امروز اصلا نمی تواند مربوط به کلمه ای باشد که به اصطلاح در شعر دیروز به کا رگرفته شده باشد، چون قبلا گفتیم اصلا زندگی امروز ما عوض شده، هزارو یک مسئله تازه وارد زندگی ما شده، کار یک شعر امروز این است که بیاید. اگر که صمیمی باشد، طبیعی است که زبانش هم یک دست می شود و کلمات هم براحتی توی شعرش می آید.
-
Administrator
پاسخ : مصاحبه با فروغ فرخزاد 1343
به هر حال نباید ترسید وباید آورد، هر چقدر که ممکن است باید به این کلمات اضافه کرد این حد را وسعت داد، این حدی که تا به حال به وجود آمده واقعا شعر را یک مقدار زیاد تقلبی کرده، چون واقعا همه می خواهند فاضلانه شعر بگویند، هیچکس نمی خواهد صمیمانه شعر بگوید.
- فرقی بین شاعره و شاعر نیست، اما فکر می کنم یکی از خصوصیات شعر شما زنانه بودنش است، نظر شما چیست؟
اگر شعر من، همانطور که شما گفتید، یک مقدرا حالت زنانه دارد، خب این خیلی طبیعی است که به علت زن بودنم است. من خوشبختانه یک زنم . اما اگر پای سنجش ارزش های هنری پیش بیاید فکر می کنم دیگر جنسیت نمی تواند مطرح باشد. اصلا مطرح کردن این قضیه صحیح نیست. طبیعی است که یک زن به علت شرایط جسمانی حسی و روحیش به مسائلی توجه می کند که شاید مورد توجه یک مرد نباشد ویک « دید» زنانه نسبت به مسائلی بدهد که با مال مرد فرق کند. من فکر می کنم کسانی که کار هنر را برای بیان وجودشان انتخاب می کنند اگر قرار باشد جنسیت خودشان را یک حدی برای کار هنری خودشان قرار بدهند، فکر می کنم همیشه در همین حد باقی خواهند ماند، و این واقعا درست نیست.
-
Administrator
پاسخ : مصاحبه با فروغ فرخزاد 1343
من اگر فکر کنم چون یک زن هستم پس تمام مدت باید راجع به زنانگی خودم صحبت کنم، این نه به عنوان یک شاعر بلکه به عنوان یک آدم دلیل متوقف بودن و یک نوع از بین رفتگی است. چون آن چیزی که مطرح است این است که آدم جنبه های مثبت وجود خودش را جوری پرورش دهد که به حدی از ارزش های انسانی برسد، اصل کار آدم است . زن و مرد مطرح نیست.
اگر یک شعر بتواند خودش را به اینجا برساند اصلا مربوط به سازنده اش نمی شود مربوط می شود به دنیای شعر، و ارزش خودش را دارد و همان اثری را دارد که یک مرد کاملا عالی ممکن است به آنجا برسد به هرحال من وقتی شعر می گویم آنقدر ها به این موضوع توجه ندارم واگر می آید، خیلی نا آگاهانه است. جبری است.
مصاحبه ایـرج گـرگین با فروغ / رادیــو ایران 1343
-
Administrator
فهرست مطالب تاپیک
فهرست موضوعی در اولین پست تاپیک " سبک های ادبی در شعر فارسی " می باشد.
فهرست ترتیبی :
صفحه اول : تعریف سبک و انواع سبک های ادبی در شعر فارسی/ سبک عراقی / سبک خراسانی / مقدمه سبک هندی
صفحه ی دوم : اساس ایدئولوژیک سبک هندی / سبک هندی و صائب تبریزی / سبک بازگشت ادبی و دوران معاصر / شعر فارسی در دوران مشروطه / علی اکبر دهخدا و شعر دوران مشروطه /
صفحه سوم : علی اکبر دهخدا و شعر دوران مشروطه / امثال و حکم / سبک های ادبی و تاثیرات اجتماعی /
صفحه چهارم : میرزاده عشقی / میرزاده عشقی و تاثیر آخرین شعر او /
صفحه پنجم : سبک بازگشت ادبی و ملک الشعرا بهار / مرغ سحر / سر انجام بهار / شعر نو در دوران معاصر
صفحه ششم : شعر نو در دوران معاصر / مقاله فروغ فرخزاد 1339
صفحه هفتم و هشتم : مقاله فروغ فرخزاد 1339 / مصاحبه فروغ فرخزاد 1343
Tags for this Thread
قوانین ارسال
- You may not post new threads
- You may not post replies
- You may not post attachments
- You may not edit your posts
-
Forum Rules
Bookmarks