صفحه 2 از 8 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 79

موضوع: سبک های ادبی در شعر فارسی

  1. #11

    سبک هندی و شعر صائب تبریزی _ بخش سوم


    از این سبک که قبل از او همه جا به طرز تازه برده می شد پس از او به طرز صائب نام برده شد و تذکره نویسان همه شعرای این شیوه را پیروان طرز صائب به شمار آوردند..

    در دوره صفویه شاید هیچ شاعری به اندازه صائب تبریزی نتوانسته است در شعر، مضمون آفرینی کند و شیوه ای نو چه از جهت محتوا و چه از لحاظ ترکیب کلمات و شکل ظاهری شعر و تعبیرات و تشبیهات بیافریند. از این رو صائب را می توان نماینده واقعی شعر دوره صفویه و سبک هندی دانست. او در قالبهای گوناگون، شعر می سراید اما غزل را بیش از انواع دیگر می پسندد.
    برای یافتن مضمون در جهانی که همه چیز کهنه و مکرر است راهی نیست جز اینکه روش نگریستن و برداشتن نو شود، آن وقت است که از هر حقیقت خارجی و هر دریافت وجدانی مضامین متعدد بدست خواهد آمد. صائب چنین می گوید :

    یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
    در بند آن مباش که مضمون نمانده است

    منابع مضمون های صائب انسان است و جهان، خلقیات آدم که خلقت دوگانه دارد.،تضادی که در گفته های صائب می بینیم ،حاکی از کوشش او برای یافتن مضامین نو است. این نوع سخن که نمونه کاملش غزل سبک هندی است به سالهای بسیار قبل از صائب حتی به زمانی قبل از خواجه و در حقیقت بعد از سعدی بر می گردد و در عصر صفوی حسن غزل در اختصاص داشتن هر بیت آن یک معنی و اندیشه خاص است.
    عنصر خیال در شعر صائب و شاعران سبک هندی از مهمترین عناصر سبکی است و حضوری گسترده و متنوع در شعر این شاعران دارد. صورتهای گوناگون بیانی تخیل، همچون تشبیه، استعاره، کنایه و تمثیل به وفور در آثار صائب و ... به چشم می‏خورد.
    ارسال المثل از صنایع مورد توجه صائب و شاعران سبک هندی بود. اما نکته جالب این است که بسیاری از مصرعهای برجسته این گروه از شاعران و به ویژه صائب به خاطر دلنشینی و مقبولیت خاصش در بین مردم در زمان شاعر و پس از او به صورت ضرب المثلهای رایج زبانزد مردم می‏شد.
    .تمثیل که از ویژگیهای عمده این سبک به شمار می‏رود، این است که شاعر در یک مصرع، مطلب و مضمونی اخلاقی یا عرفانی است، بیان می‏کند و در مصرع دوم با ذکر مثالی از طبیعت، اشیا و یا آوردن تصویری محسوس، دلیلی برای اثبات آن می‏آورد.
    . تمثیلات شعر صائب کلیم و بیدل از معروفترین تمثیلات شعر فارسی است:
    من از بی‏قدری خار سر دیوار دانستم
    که ناکس کس نمی‏گردد از این بالانشینیها


    ظالم به ظلم خویش گرفتار می‏شود
    از پیچ و تاب نیست رهایی کمند را


    ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
    موجیم که آسودگی ما عدم ماست


    جسم خاکی مانع عمر سبک رفتار نیست
    پیش این سیلاب کی دیوار می‏ماند به جا



  2. #12

    سبک هندی و شعر صائب تبریزی _ بخش چهارم

    تعداد بالای ردیفهای اسمی در شعر صائب، از دیگر ممیزات شعر او به سبک هندی است. ردیفهای اسمی از علل عمده توسعه خیال در شعر است؛ چرا که شاعر ناچار می‏شود در هر بیت تصویری بسازد که به نوعی با ردیف ارتباط دارد، ردیفهایی نظیر: رقص، خط، شمع، حرف، گل، صبح، رنگ و آفتاب مکرر مورد استفاده صائب است .
    ظری گذرا به دیوان صائب نشان می‏دهد که این شاعر بزرگ چه مقدار تأمل در آثار شاعران متقدم و معاصر خود داشته است:
    فتاد تا به ره طرز مولوی، صائب
    سپند شعله فکرش شده‏ست کوکبها

    این جواب آن غزل صائب، که می‏گوید کلیم
    هر چه جانکاه است در این راه، دلخواه من است


    ز بلبلان خوش الحان این چمن صائب
    مرید زمزمه حافظ خوش الحان باش

    صائب از درد سر هر دو جهان باز رهی
    سر اگر در ره عطار نشابور کنی

    این غزل را از حکیم غزنوی بشنو تمام
    تا بدانی نطق صائب پیش نطقش الکن است


    شعر وی با عموم مخاطبان ارتباط برقرار می‏کند و این ارتباط به قدری صمیمی است که مخاطب احساس می‏کند به مضمون اندیشه شاعر قبلا ‏اندیشیده ؛ اما توان بیان آن را در خود نمی‏یافته است.
    نمونه اثر
    از بس مکدرست در این روزگار صبح
    از دل نمی‏کشد نفس بی‏غبار صبح
    رخسار نو خط تو خوش آمد به دیده‏اش
    از شب کشیده سرمه دنباله‏دار صبح
    گلدسته بهشت برین، روی تازه است
    برگ شکوفه‏ای است از این شاخسار صبح
    تر می‏کند به خون شفق نان آفتاب
    از راستی، چه می‏کشد از روزگار صبح

  3. #13

    سبک بازگشت ادبی

    سبک بازگشت ادبی :
    قبلا تا حدودی به علت به وجود آمدن سبک جدید بعد از سبک هندی ( که بعدها به بازگشت ادبی مشهور شد) پرداختیم :
    این شیوهء شعری اگرچه نخست، هدفش گریز از تقلید و تکرار مضامین کهن و در جستجوی مضامین ودرونمایه های تازه بود، بعد ها به علت مضمون بافی ها و تأکید بر پیچیدگی های لفظی و کنایی و تصویری و به کار بردن تشبیهات پر ابهام و بی مورد و تعقیدات نابه جا و نیز مبالغه در مضمون یابی های دور از ذهن ، تقریباً به سقوط شعر فارسی انجامید و اگر نبود وجود ابیات بسیار زیبا و پراکنده از برخی شاعران به ویژه صائب تبریزی و بیدل دهلوی ، چیز زیادی از شعر فارسی در این دورهء چند قرنی باقی نمی ماند.
    اما به نظر شخصی من عامل مهم دیگری هم در این تغییرات در شعر فارسی نقش داشت و آن تغییر شرایط فکری و اجتماعی مردم ایران بود . به هر حال :

    بر این مبنا بود که شاعران دوران زندیه و اوایل دوران قاجاریه به فکر بازگشت ادبی و رجوع به سرچشمهء زلال ِ شعر و زبان روشن و رسای فارسی افتادند و بازگشت به سبک های خراسانی ونیز سبک عراقی را که یاد آور دوران های طلایی شعر فارسی بود، سرلوحه کوشش ها و زبان ورزی های شاعرانه و زیباشناسانهء ادبی خود قرار دادند.
    پس شعر دورهء بازگشت ،همانا بازگشت به شعر دوران گذشته و رجوع به دو سبک پیشین ِ خراسانی و عراقی بود.

    شعر دری چون ملول گشت و تن آسان

    آمد، از هند زی عراق و خراسان
    *
    روی سرایش ز سبک هندی برتافت

    روح
    خراسانی و عراقی دریافت
    *
    ذوق و هنر را به روشنی و رسایی

    کرد بدین «بازگشت» ، راهگشایی
    *
    ذهن و زبان را ز نهر گم شده ای خُرد

    جانب رود بزرگ شعر دری برد
    *
    گرچه به مضمون و نکته از پی تقلید

    رخ ننمود آستان شعر اساتید ،
    *
    لیک زبان زنده گشت و ناطقه آزاد

    شاعر آینده را مجال سخن داد
    *
    از : م. سحر

  4. #14

    سبک بازگشت ادبی _ بخش دوم

    سبک بازگشت ادبی _ بخش دوم :

    این نهضت ادبی حاصل روزگاران آرام سلطنت کریمخان زند است
    ، چرا که در این دوران مراکز علمی و ادبی درنواحی مرکزی و جنوبی ایران رشد کرد . به خصوص در شیراز و اصفهان و کاشان.

    نشاط اصفهانی انجمنی به نام انجمن نشاط دایر کرد . قصد پایه گذاران و پیروان ِ این جنبش احیای شعر فارسی و نجات آن از انحطاط و ابتذال سبک هندی بود.

    در این مکتب ، ابهام و پیچیدگی رو به صراحت و سادگی آورد و استحکام و سلاست و فصاحت شعر سبک خراسانی و عراقی سرمشق کار شاعران قرار گرفت.
    می توان گفت که از نظر صراحت در بیان و فصاحت کلام ، رودخانهء شعر فارسی ، از مسیری که با ورود به سبک هندی آغاز کرده بود به جریان اصلی خود یعنی به بستر شعر سبک خراسانی و عراقی بازگشت.

    شعر از پیچیدگی و تعقید رها شد و آمادهء بیان مضامین ِ جدید گشت.
    مضمون شاعران سبک بازگشت، همان مضامین قدیمی و تکراری بود و آثار این شاعران در بهترین و موفق ترین سروده ها هم با شعر دوران غزنوی یعنی با مدل های اصیل ِ خود برابری نمی کردند. شاعران حرفه ای و زبان آور این عصر همه از موقعیت رسمی دولتی و درباری برخوردار بودند. از این رو به مضامین اجتماعی و سیاسی نمی پرداختند .از تحولات اجتماعی و انقلابات دوران خود هیچ اطلاعی نداشتند و شعرشان گویای محیط و روزگارشان نبود.
    اما در میان اینان دو استثناء هست که این دو استثناء را می توان به نوعی طلایه دار یا منادی ظهور شاعران مشروطیت به حساب آورد.
    این دوتن عبارت بودند از

    فتحعلی خان شیبانی و میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی.

    در کنار این دو تن می توان از یغما جندقی هم نام برد که به خاطر هجویه ها و انتقادهایش ، به شیوهء خویش بر شاعران دورهء بعدی خود بی تأثیر نبوده است زیرا هجو نیز یکی از شعبات شعر بود که در آثار برخی از شاعران دوران مشروطیت (البته با هدف و در خدمت بیان نظریات و مجادلاتِ سیاسی برخی شاعران مورد استفاده قرار گرفت که در میان آنان به ویژه از عشقی می توان نام برد).

    چنین بود که شاعران دوران مشروطیت از حاصل تجربیات شاعران دورهء بازگشت و نیز از زمینهء مناسبی که به کوشش شاعران این دوران در حوزهء زبان و شیوهء بیان شعر فراهم شده بود ، به نحو کامل و شاملی برخوردار گشتند.

  5. #15

    شعر فارسی دوران مشروطیت 1

    شعر فارسی در دوران مشروطیت 1 :

    پیش تر گفته شد که در بازگشت ادبی " شعر از پیچیدگی و تعقید رها شد و آمادهء بیان مضامین ِ جدید گشت. " در دوران معاصر ما که آن را می توان ادامه سبک باز گشت ادبی نیز دانست تغییر و تحولات سریع فکری فرهنگی و اجتماعی بر شعر فارسی تاثیر فراوان داشت و تنوع انواع روش ها و اندیشه ها و نوع شعر در این دوران بسیار زیاد است بنا بر این مجبورم بیشتر شاعران این دوره را هم معرفی و آثاری از آنها نقل کنم. ادامه مطالب :

    پیش از آن که افکار تجدد خواهانه و آزادی طلب بر علیه استبداد قاجاری و جامعهء قرون وسطایی ایران در شعر فارسی تبلور یابد، زمینه های فکری اندیشه های جدید که متأثر از انقلاب صنعتی و تحولات جامعهء اروپا و به خصوص انقلاب کبیر فرانسه بود ، ابتدا به وسیلهء نویسندگان و متفکران و روشنفکرانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا ملکم خان ، جلال الدین میرزا قاجار، میرزا یوسف مستشار الدوله ، میرزا جعفر قراچه داغی، طالبوف تبریزی، زین العابدین مراغه ای، میرزا آقاخان کرمانی ، میر زا آقا تبریزی و دیگران ـ که افکار خود را در رسالات و مقالات متعدد و به شکل های گوناگون عرضه می کردند ـ به وجود آمد.

    در این میان کسانی همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده ، میرزا آقاخان کرمانی و زین العابدین مراغه ای (در سیاحتنامهء ابراهیم بیک ) خود به نقد ِ ادبیات گذشته پرداختند و برای نخستین بار بر ضرورت رئالیسم ِ اجتماعی در ادبیات و دید و نگاه انتقادی از اوضاع نابسامان جامعه و به طور خلاصه به نقش روشنگر و آگاهی دهندهء شعر به عنوان یک رسانهء بسیار مهم فرهنگی و هنری تأکید ورزیدند.

  6. #16

    شعر فارسی دوران مشروطیت 2

    خودِ میرزا فتحعلی آخوند زاده با نوشتن نمایشنامه ها و میرزا آقاخان کرمانی با سرودن شعرهای اجتماعی و سیاسی نمونه هایی از «ژانر» های ادبی مثل نمایشنامه و انواع شعر که از نظر مضمون در ایران سابقه ای نداشت ، نمونه هایی به دست دادند.

    این نویسندگان و روشنفکران که درواقع پیام آوران و بشارت دهندگان دنیای جدید و منادیان افول استبداد و خود رأیی دنیای کهن بودند ، با طرح چشم اندازهای جدید ِ اندیشگی و بر بنیادِ آرمانشهر متکی بر قانون و آزادی و حاکمیت ملی ، درواقع ، آبشخور فکری و فرهنگی و زیباشناسی و سرچشمهء ایدآل های شعر مشروطه را در ایران فراهم کردند.

    بر این زمینه بود که شعر مشروطه و کمابیش شاعران این دوره بر سه عنصر قانون و آزادی و حاکمیت ملی تأکید می ورزیدند و ستایشگر آن بودند.

    که همراه با انتشار و طرح نظریات متفکران و منتقدانی همچون میرزا آقاخان و آخوند زاده و رواج بیانیه ها و بحث های ادبی و نیز وجود بعضی از شعرهای فتحعلی خان شیبانی و قائم مقام فراهانی زمینهء ظهور شاعرانی چون ادیب الممالک فراهانی، علی اکبر دهخدا ، محمد تقی بهار ، ایرج میرزا ، سید اشرف گیلانی ، عارف قزوینی ، فرخی یزدی ، ابوالقاسم لاهوتی ، میرزادهء عشقی و سرانجام علی اسفندیاری ـ یعنی نیما یوشیج ...



  7. #17

    شعر فارسی در دوران مشروطه 3

    اما چرا اینهمه تأکید ما بر عنصر زبان در شعر مشروطه و ارتباط آن با زبان شعر دورهء بازگشت ؟

    برای روشن تر شدن این مطلب باید بگویم که در نخستین تجارب ، شاعران فارسی آرمان خواه و آزادی طلب که قصدِ تغییر جهان ِ پیرامون خود را داشتند و شعر خویش را به عنوان مهم ترین رسانهء فرهنگی عصر در خدمت آرمان ها و هدف های اجتماعی و سیاسی خود قرار داده بودند ، چندان به فکر تغییر در فرم و شکل شعر خود نیفتادند.

    گویی ضرورت و فوریت اقتضا می کرد که شاعران، فرم های موجود را در خدمت بیان مضامین و تِم های (thème)جدید قرار دهند. و این مضامین جدید به ناگزیر می بایست لحن انتقاد اجتماعی داشته و راوی و بیانگر برخی افکار و اندیشه های تجدد خواه و منادی درخواست ها و مطالبات آزادی جویانه و قانون خواه باشند و تحدید قدرت مطلقهء استبدادی ریشه دار را آرزو کنند و خرافات و تحجر دیرینه سال ناشی از سنت و مذهب را نیشخندزنند و به ضربت طعن بکوبند و به باد انتقاد گیرند.

    از این رو وجود یک زبان روشن و صریح و روان و سلیس شعری بدل به ضرورت زمانه شده بود . پیداست که شعر پر تعقید و معما گونه و پیچیده و فرمالیسم مضمون پرداز سبک هندی مناسب بیان افکار و اندیشه های جدید نبود وآن صراحت وروشنی و رسایی را که شعر دوران مشروطه می طلبید ، نمی شد از سنت سبک هندی و از زبان و شیوهء بیان شاعران این مکتب انتظار داشت.

    اتفاق خجستهء گسست ادبی در دوران زندیه و قاجار و بازگشت به سبک خراسانی (سبک بازگشت) اسباب و ابزار زیباشناسانهء کار شاعران و صراحت زبان و قدرت و استحکام بیان شعری را به شاعران باز گردانده و زمین ناهموار سخن و ادب را کوبیده و راه را پیش پای شاعران « متعهد »(1) مشروطیت هموار ساخته بود .
    ____________________________________
    توضیح :

    1 ــ گفتنی است :« تعهد» ی که شاعران دوران مشروطه پایبند آن بودند به گوهر و در عمل از مفهوم « تعهد» در شعرزمانهء ما و استنباطی که امروزیان از « شعر و هنر متعهد» دارند بیگانه نبود هرچند درجامعهء آن روزگار ازابعاد نظری و فلسفی نظریهء « تعهد در هنر» (آن چنان که از نیمهء دوم قرن بیستم به بعد مطرح شد و قلم های بسیاری را فرسود و مرکب فراوانی را جاری کرد) سخنی در میان نبود ، با این وجود با مروری در آثار و نگاهی به آفرینش ادبی آن دوران، نا به جا نخواهد بود اگر بگوئیم که شعر مشروطه به معنای امروزین کلمه « شعر متعهد» بوده است. متعهد به آرمان آزادی خواهی و تجدد و ازاین رو متعهد به ایستادن در برابر ارزش ها ی پوسیده جهان کهن و مقابله بااستبداد و تحجر و نیز ایستادگی در برابر قدرت های استعماری و چپاول گری که کشور ما را به روز سیاه نشانده بودند.

    عشقی بیتی دارد که دقیقاً روشنگر و مؤید این سخن است:

    طبع ِ من مسئول ِ تاریخ است و گر مانم خموش

    هان به وجدانم مرا ، تاریخ مدیون می کند !


    منبع مورد استفاده : از مقالات محمد جلالی چیمه (م . سحر) می باشد.


  8. #18

    شعر فارسی در دوران مشروطه 4

    ادامه سبک بازگشت ادبی :
    شعر فارسی در دوران مشروطه :
    آوردن ِ مضامین اجتماعی و سیاسی را ـ چنان که گفتیم ـ اندکی پیش تراز دیگران ، مصلح مقتول و ایرانمدار بزرگ ، شاعر و نویسندهء استاد دوران محمد شاه قاجار، میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی و شاعر توانای دیگری به نام فتح الله خان شیبانی تا اندازه ای آغاز کرده بودند.

    شاعران بعدی همچون ایرج میرزا ، بهار ، فرخی و عارف هم همان شکل و فرم شعر کلاسیک را درخدمت بیان ِ مضامین جدید خود قرار دادند. در واقع شاعران دوران جدید در اواخر عصر قاجاریه از نظر فرم و زبان شعری و سبک سخن ، میراث داران بلافصل شاعران پیش از خود بودند . و دست در دست شاعرانی داشتند که طی یک دوران صدساله ، سنت شعر کلاسیک فارسی را در دو مکتب خراسانی و عراقی احیا کرده و نام« مکتب بازگشت» بر آن نهاده بودند .
    و همین سنت زبانی و ادبی بود که شاعران مشروطیت از آن برخوردار و بهرمند شدند.

    در این میان علی اکبر دهخدا ، روزنامه نویس و طنزپرداز مبارز و بزرگ کوشش های تازه ای ارائه داد و در دو جهت :
    ــ نخست شعر های هجایی که مضمون آنها نمونهء کامل رئالیسم اجتماعی بود ، اما فُرمی کاملاً تازه داشت که یاد آور شعر ها و متل های عامیانه بود. ( در روزنامهء صور اسرافیل)

    (همینجا باید گفت که دهخدا معاصر و دوست و همفکر و همکار شاعر بزرگ ایرانی دیگری ست که در قفقاز به زبان ترکی آذری می نویسد و شعر و روزنامه نگاری را در خدمت مبارزه با تحجرّ مذهبی و استبداد سیاسی قرار داده است.

    این شاعر و نویسنده میرزا علی اکبر خان طاهر زاده صابر است که به نام هپ هپ می سرود و دیوان او به هُپ هُپ نامه مشهور است.



  9. #19

    دهخدا شعر مشروطه _ بازگشت ادبی

    علی اکبرخان صابر ــ به موازات و در ارتباط با دهخدا ـ که با میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل نشریهء "صور اسرافیل را منتشر می کردــ اشعار خود را در نشریهء انتقادی و طنز آمیزی به نام "ملا نصرالدین " به چاپ می رسانید که جلیل محمد قلی زاده مدیر آن بود و به زبان ترکی آذری در قفقاز منتشر می شد.

    شعرهای صابر سرشار از انتقادهای تند اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است و لبهء تیز حملهء او متوجه تحجّر و قشریت مذهبی و سلطهء مخرب و ویران ساز سنت های اسارتگر دینی و زعامت جهالت پرور ملاهاست.
    البته استبداد سیاه خاندان های حکومتگر و فساد و زورگویی ایادی دربار سلطنت مطلقهء قرون وسطایی و ستمگران نظام ارباب و رعیتی هم از نیشتر طعن و وملامت او بی نصیب نمی مانند.

    اشعار صابر به زبانی ساده و قابل درک و دریافت برای عامهء مردم سروده شده و بنیاد مهم ترین مضامین شعر او مبتنی بر رئالیسم اجتماعی است.

    از نظر فرم ، شعر میرزا علی اکبرخان صابر به ترجیع بند هاو مستزاد ها و ترکیب بندهای شعر کلاسیک فارسی شبیه است در بسیاری موارد یادآور شعرهای هجایی و متل های عامیانه و شعر های فولکلوریک فارسی ست.




  10. #20

    دهخدا و شعر مشروطه

    علی اکبر دهخدا و شعر دوران مشروطیت :
    علی اکبر دهخدا در شعر هایی که به اوزان هجایی سروده و نیز در ترکیب بندهایی که در کنار مقالاتِ طنز آمیز خود در نشریهء "صور اسرافیل" منتشر کرده ، نظری به این شعرهای "هُپ هُپ" دارد و متقابلاً میرزا علی اکبر صابر [ترکی نویس قفقاز] ، خود از علی اکبر دهخدا [فارسی نویس ] متأثر است. به خصوص به لحاظ فکری ، دهخدا تأثیر فراوانی بر هم روزگاران خود و از آن جمله میرزا علی اکبر صابر گذاشته است.)
    بد نیست چند بیتی از یک شعر دهخدا به نام« رؤسا و ملت» هم بخوانیم:

    خاک به سرم بچه به هوش آمده
    بخواب ننه یک سر و دو گوش آمده

    گریه نکن لُولُو می آد می خوره
    گُرگه می آد بزبزی رُ می بره

    اِه اِه ننه ، آخر چته؟ گشنمه !
    بترکی ، این همه خوردی کمه؟

    از گشنگی ننه دارم جون می دم
    گریه نکن فردا بهت نون می دم
    .....
    خ ِ خ ِ ، خ ِ خ ِ ، ـ جونم چت شد؟ هاق هاق...
    وای خاله چشماش چرا افتاد به طاق
    ....
    وای بچه َم رفت زکف ، رود ! رود!
    ماند به من آه و اَسف ، رود! رود! (1)


    در کنار این کوشش های نوجویانه ، دهخدا در شعرهای دیگر خود برخوردار از زبان کلاسیک بسیار فصیح و متکی بر سبک خراسانی ست. به خصوص در مثنوی های خود به سنایی غزنوی و مثنوی های وی در «حدیقة الحقیقه» و «کارنامهء بلخ » نظر دارد و زبان شعری او با زبان مثنوی های سنایی پهلو می زند.

    بارها گفته ام به شیخ ، ابو
    یک کـَرَت کج نشین و راست بگو

    کانچه را نام کرده ای وجدان
    چیست جز باد ِ کرده در انبان؟

    چون کشی ریش ِ احمق است دراز
    ور رها شد درازی اش به دو قاز (2)

    و نیز در مثنوی بلند به نام « انشالله گربه است!»

    ...
    توضیح :


    1 _ این شعر که «رؤسا و ملت» نام دارد برای نخستین بار در شمارهء 24 روزنامه سور اسرافیل در محرم 1326 قمری انتشار یافته است. رک: دیوان دهخدا ، به کوشش دبیرسیاقی ، انتشارات تیراژه ، تهران 1361. ص.4. 2 _ دیوان دهخدا ، به کوشش دبیرسیاقی ، انتشارات تیراژه ، تهران 1361. ص.30



Tags for this Thread

Bookmarks

قوانین ارسال

  • You may not post new threads
  • You may not post replies
  • You may not post attachments
  • You may not edit your posts
  •