صفحه 5 از 21 نخستنخست ... 3456715 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 203

موضوع: شعر نو

  1. #41
    مدیر سیستم های مدیریت محتوا Ali_Mojarad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2007
    نوشته
    4

    پاسخ : کبوتر ارشدی

    جالبه دوست عزیز ادامه بده

  2. #42
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    سعید امکانی

    چون مه برتمام من نشستی
    فرورفتی بر ثانیه های نبضم
    هروقت گریه می کنی
    مرا باران می گیرد.


    سعید امکانی

  3. #43
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    سعید امکانی

    به تو که می اندیشم
    اندام زمستانی ات
    به تماشا گذاشته می شود
    با شکوه و سفید
    مغرور و بدون مرز
    به تو که می اندیشم
    لابه لای همین خاطره ها
    خرس های قطبی بیدار می شوند.


    سعید امکانی

  4. #44
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    سعید امکانی

    نه!
    تو هیچ وقت فوتبالیست موفقی نمی شوی
    هیچ کس برای تو هورا نمی کشد
    اما من دلم را به تو دادم
    تا به بازی ات ادامه بدهی !


    سعید امکانی

  5. #45
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    سعید امکانی

    نه این رویاها
    نه این پرندگان
    ونه این قطار
    مرا به تو نخواهد رساند
    تو سال ها دور شده ای با روباهی که در چشم هایت حیله می کرد

    حالا می فهمم
    این همه سال بیهوده چشم به راهت دوخته بودم
    دود شده ای تو،
    دود
    چون سیگاری در دستان یک کارگر ساده !


    سعید امکانی

  6. #46
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    پونه ندائی

    مدت‌ها بود كه مي‌خواستم بنويسم
    فرق بين دريا و پرنده را فهميده‌ام
    دريا در اعماق تاريك خود همواره چيزي براي پنهان كردن دارد
    اما پرنده بر فراز روشن آسمان همواره چيزي براي كشف مي‌يابد
    حال كه تو دريا بودن را انتخاب كرده‌اي
    من عكس پنهان كرده‌هايت را بايد در آسمان ببينم


    پونه ندائی

  7. #47
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    پونه ندائی

    سلام ای غربت غریب من
    باز به سویت آمدم
    مدت ها بود
    که در ایوان مقابل آن باغ بزرگ
    مشغول دیدن رنگ ها بودم
    اما پرید
    رنگ باوری که من
    آن را صورتی می دیدم
    پس از این همه باران
    باز به غربت تو پناه آوردم
    ای کافه ی قدیمی تاریک


    پونه ندائی

  8. #48
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    پونه ندائی

    می خواستم به دریا رو کنم
    ساحل مرا در خود نشاند
    آن هم پشت به ژرفای تو
    چه فرقی می کند که دریا باشی یا آدم
    توفان از سر هر دو می گذرد


    پونه ندائی

  9. #49
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    پاکنويس روزها

    پاکنويس روزها
    چه فايده ای دارد؟

    چرک نويس اش را
    نمی توان دور ريخت



    پونه ندائی

  10. #50
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    همهمه

    چه قدر سر و صدای اين کافه خوب است
    تا خودم را گم کنم
    ميان حرف ها و همهمه ها
    بی آن که بينديشم
    تا جام صبح
    چند قطره جان
    راه است

    پونه ندائی

Tags for this Thread

Bookmarks

قوانین ارسال

  • You may not post new threads
  • You may not post replies
  • You may not post attachments
  • You may not edit your posts
  •