صفحه 2 از 21 نخستنخست 123412 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 203

موضوع: شعر نو

  1. #11
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    رسول یونان

    دنیا

    آسمانخراش ها
    تماشای آسمان را
    از ما گرفته بودند
    بمب های عمل نکرده
    گشت و گذار درصحرا را
    دریا نیز
    استخر خصوصی دیکتاتورها بود
    این دنیا به درد ما نخورد
    ما در رویا هایمان زندگی کردیم

    رسول یونان

  2. #12
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    رسول یونان

    سفر

    چمدانم را برداشتم و
    آمدم
    اما اين فقط يك شوخي ست
    ويا لااقل تو باورنكن!
    جدايي
    بريدن درخت از ريشه است
    و اره كردن زندگي
    كه مرگ را رقم مي زند
    اما من زنده ام
    واين يعني من آنجايم
    كنار تو
    كنار تو و درخت توت و اسب.

    رسول یونان

  3. #13
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    رسول یونان

    باغ را خوب گشته ام
    اما باز فکر می کنم
    کسی لا به لای درختان پنهان است
    این خیال
    دل انگیز است و زیبا
    حتی اگر کسی لا به لای درختان پنهان نباشد

    رسول یونان
    ویرایش توسط kavehn : 01-24-2010 در ساعت 01:39 PM

  4. #14
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    رسول یونان

    آدم ها می گذرند
    آدم ها از چشم هایم می گذرند
    و سایه ی یکایکشان
    بر اعماق قلبم می افتد
    مگر می شود
    از این همه آدم
    یکی تو نباشی
    لابد من نمی شناسمت
    وگرنه بعضی از این چشم ها
    این گونه که می درخشند
    می توانند چشم های تو باشند

    رسول یونان
    ویرایش توسط kavehn : 01-24-2010 در ساعت 01:39 PM

  5. #15
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    رسول یونان

    داشتم از این شهر می رفتم
    صدایم کردی
    جا ماندم
    از کشتی ای که رفت و غرق شد
    البته
    این فقط می تواند یک قصه باشد
    در این شهر دود و آهن
    دریا کجا بود
    که من بخواهم سوار کشتی شوم و
    تو صدایم کنی
    فقط می خواهم بگویم
    تو نجاتم دادی
    تا اسیرم کنی

    رسول یونان
    ویرایش توسط kavehn : 01-24-2010 در ساعت 01:39 PM

  6. #16
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    ملینا نظریان

    من رودم
    می خروشم، می جوشم
    تن به هر کرانه می کوبم.
    فریادم: تخم صدا به هر سو می پاشم.
    من شمعم: می سوزم، خموشم.
    آسمان ابری را مانم: می بارم.
    پرشورم: بشنو آواز تمنایم.
    پر سوزم: آب نوازش بیفشان بر سوزم.
    در آسمان نگاهت بنشانم
    تا زباغ ستاره گل چینم.

    می جویم: پر ز رویایم.
    مشکن بال رویایم!
    من خاکم: برگیرم، بر آتش دشمنی ها می پاشم.
    غبارم: می روبم، بر زنگ کینه ها بنشانم.
    فریادم: خموشم.
    پر ز آوازم: تو بشنو تمنایم.
    من زلفم: در طوفان نگاهت پریشانم.
    در بندم.
    من نارم: با سوز عشق می سوزم.
    می سوزم: خموشم...

    ملینا نظریان

  7. #17
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    ملینا نظریان

    دیرگاه است
    و من در کوچه سار بی خوابی
    نشانی از یادهای رفته می جویم،
    دیده ی خسته ی خویش
    به هر کوی و برزن
    بی قرارانه می دوزم...

    دیرگاه است و تاریکی حق،
    خستگی را گاه آسودن،
    دیده را وقت آرمیدن،
    هیاهو را وقفه ای در کار،
    سکوت را گاه تازیدن...

    دیرگاه است؛
    تاریکی آذین کوی و برزن.
    فریادها خموش،
    دیده ها برهم،
    روشنایی را گاه رخت بستن.

    دیرگاه است
    و مجنونی بر شط یادها روان...

    ملینا نظریان

  8. #18
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    ملینا نظریان

    صبا را سخن هاست
    در این خلوت طلوع پر راز ...
    صبا را یادهاست
    ازآن ستارگان پرناز.

    در هیاهوی گام های سحر،
    از غربت سکوت شب
    صبا را یادهاست، فریادهاست....

    صبا را الفتی است
    با شبنم گلبرگ های دلخسته،
    با امواج برآشفته،
    با بی قراری مرغان منتظر.

    صبا را دیده هاست به انتظار...

    ملینا نظریان

  9. #19
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    ملینا نظریان

    دگر بار از پس گذر لحظه ها
    گذشتن را به پایکوبی نشسته
    لب ز هر چه خستگی بر بسته
    دیده بر رخ دوستی ها گشوده ...

    دگر بار، وین بار هزاران بار بیش از پیش
    یادها ز پس و خود از پیش
    دیده ز تاریکی ها بر بگرفته
    چشم به دیدارها بدوخته.
    گاه کلامی، گاه پیامی، گاه خموش، خسته نگاهی،
    و گاه
    نه کلامی، نه پیامی، نه نگاهی.
    پر ز فریاد سکوتی
    به دست فرسنگ ها اسیر...
    و چه روح نواز
    و چه پرشور سکوتی...

    دگر بار در نوردم یادها را
    وین بار هزاران بار بیش از پیش
    خود از پس یادها زپیش!
    چنگ بر پرده ی زمان نهاده
    نشانده دیده بر هر آنچه رفته
    گاه پرز داد، گاه تهی زهر چه فریاد،
    گاه خشم بیدادگر،
    گاه سکوتی بی فرجام،
    گاه در بند تاریکی ها
    گاه بر پهنه ی روشنایی ها
    گاه فتاده ز پای، ناتوان
    گاه فاتح کارزاری بی امان.
    گاه ز درد گذشتن، نالان،
    گاه رسیدن را به تماشا، خندان،
    گاه ز دوردست دوستی
    ناگه سایه ای نمایان
    دراز پر زمهر دستی
    پر ز رمز و راز دیده ای .
    گاه نگاه خویش پر راز
    دست لرزان خویش دراز
    دل بی تاب و دیده بس پر راز!
    گاه در پس جانکاه غربتی،
    پناهی لبریز ز مهربانی.
    گاه ناگه زان شور و حال
    بمانده سرد ویرانه ای ...

    کودکی ها...
    سبکبالی، بی پروایی،
    گاه خنده، شادمانی،
    گذشتن را به پایکوبی،
    غبار غم محو بی ریایی،
    خنده ها صادقانه،
    گریه ها بی بهانه...

    دگر بار گذشتن را به پایکوبی!

    یادها چه پر غوغا، بی انتها!
    یادها چه رنگارنگ!

    پای در رهی بی انجام،
    ره بسی غبارآلوده،
    سو سوی شمعی زان دور دست ها
    بی رمق گام ها را جان بخشیده...

    خود از پس گام ها زپیش،
    به هر گام توان بیش از پیش!
    لحظه ها را به پایکوبی،
    به هر گام شادمانه
    به هر گام صادقانه ...
    وین گذشتن عاشقانه،
    چون کودکی ها بی باکانه!
    چه پر شور و بی بهانه!
    دست ز ظلمت بر بگرفته!
    خنده ها صادقانه!
    گریه ها بی بهانه!

    چشم، دوستی ها را به تماشا
    شادمانه!
    دل پر هیاهو،
    زمان پر شور،
    تاریکی پر نور...
    وین گذشتن بسی پر شور!

    دگر بار گذشتن را به پایکوبی...
    وین گذشتن عاشقانه...

    ملینا نظریان

  10. #20
    کاربر افتخاری kavehn آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    home sweet home
    نوشته
    196

    رسول علی پور

    دست هایم
    به موهای تو چسبیده اند
    یا موهایت را به من ببخش
    یا دست ها را از من بگیر
    یا عاشق شو

    رسول علی پور

Tags for this Thread

Bookmarks

قوانین ارسال

  • You may not post new threads
  • You may not post replies
  • You may not post attachments
  • You may not edit your posts
  •