Mohsen
تجربه کاریابی در استرالیا - مهاجرت, سیر خاور
by
, 07-17-2019 at 07:58 AM (73650 نمایش ها)
تجربه کاریابی در استرالیا - مهاجرت, سیر خاور.
می خوام تجربه کاریابی خودم رو به اشتراک بذارم.
برای کاریابی ابتدا باید رزومه خوب داشت که منجر به مصاحبه بشه و سپس مصاحبه خوب که منجر به آفر. در نتیجه برای انجام یه کار بزرگ مثل استخدام در استرالیا باید به مراحل کوچک تر کار رو تقسیم کرد. ( یک اصل برای انجام کارهای بزرگ تقسیمش به مجموعه اهداف کوچک تر هست ).
در ایران برای تایید ACS که مربوط به آی تی میشه رزومه نوشته بودم که توسط وکیل مهاجرتی ویرایش شده بود. اما بعد از رسیدن به استرالیا یکی از همخونه ای هام که استرالیایی و یه ریکروتر(کسی که در آژانس کاریابی کار می کند) بازنشسته بود رزومه ام رو ویرایش کرد. البته ایشون تخصصی در مورد آی تی نداشت اما جمله بندی ها رو کلا عوض کرد ! به طوری که من متوجه شدم گویا عرف نوشتار در انگلیسی استرالیایی با اون چیزی که من از زبان انگلیسی می دونستم فرق داره ( شاید هم سبک نوشتار ایشون بوده ) .
بعد از ارسال رزومه شرکت Hays تماس گرفت و در اونجا ریکروتر به من گفت که کاملا از رزومه من گیج شده ! چون ترتیب سمت هایی که داشتم مرتب و مشخص نبود و همین طور کلی سوال دیگه در مورد رزومه ام پرسید. به محض اینکه به منزل رسیدم تمام سوالهاش رو یادداشت کردم و رزومه ام رو طوری اصلاح کردم که پاسخگوی تمام ابهامات این ریکروتر با تجربه باشه . ( از جمله دست آوردهای مرتبط رو اضافه کردم و نیز ترتیب منطقی سمت ها و کارها و پروژه ها ) .
به نظر من بزرگترین کمک رو به من همین ریکروتر با پرسیدن نقاط ابهام از رزومه من به من کرد. البته برداشت من این بود که چون Hays شرکت خیلی معتبری هست شاید نخواد این ریسک رو انجام بده که اولین کار رو به من بده ولی من اون چیزی که می خواستم رو از صحبت هاشون به دست آوردم. بعد از اصلاح رزومه تماس ها شروع شد. دو تا ملاقات دیگه هم با ریکروتر ها داشتم که سوالهاشون چیزی بیشتر از ریکروتر اول نبود. ( در واقع کاملا متوجه شدم که ریکروتر اول چه قدر با تجربه تر هست . نتیجه : هر مصاحبه یا ملاقات با ریکروتر ها می تونه یه کلاس درس باشه و حتما ازشون بپرسید که چه طور می تونید رزومه تون رو بهتر کنید یا وضعیتتون در مورد این رشته در مقایسه با سایرین کجاست. ریکروتر ها دوست دارند به شما کمک کنند که شغل پیدا کنید چون خودشون منتفع می شن پس حتما از کمک رایگان و کاربردیشون استفاده کنید. )
یه مصاحبه موفق با یه شرکت کوچک داشتم . که سه هفته بعد از مصاحبه تماس گرفتند منتها من آفرشون رو قبول نکردم ! چون کار نیمه وقت بود و درخواستشون این بود که همیشه در دسترس باشم و همین طور وقتی که داخل شرکت بودم دیدم خیلی بی نظم هستند و روابط کاری خیلی دوستانه ای بین همکاران نیست و حتی جر و بحث. این موضوع هم ریسک بزرگی بود !! یعنی در حالی که دیگه داشتم برای Uber eats خودم رو آماده می کردم ... چنین شغلی رو رد کردم !! ( دیدم کلا رها کردن شغل خوب و زندگی ام در ایران و اومدن به این سوی دنیا بدون هیچ دوست و آشنایی و یا هیچ فامیلی خودش ریسک بزرگی بوده ... گفتم حالا که تا این حد دیوانگی کردم این یک مورد کوچک تر هم روش ! )
درسی که من از این مصاحبه موفق گرفتم این بود که تاثیر مثبت گذاشتن روی مصاحبه کننده ها خیلی اهمیت داره دست کم به اندازه تخصص و یا حتی بیشتر. آرامش و صداقت و روحیه مثبت مفیده. ( اول اینکه اضطراب طبیعی هست فقط سعی کنید تا حدی که براتون ممکنه آرامش داشته باشید و قطعا من بدون اضطراب نبودم ! صداقت هم دیگه به شخصیت خودتون بستگی داره ولی خود صداقت آرامش میاره. و روحیه مثبت که اصل هست. و اگه از اول با دید مثبت به خودتون پیش برید آرامش و بقیه چیزها خودش به طور طبیعی در رفتار شما ایجاد میشه و لازم نیست چیزی رو به طور مصنوعی بسازید )
خوب Uber Eats مراحل تاییدش خودش یک ماه طول کشید ولی خوشبختانه درست در همون روز ریکروتر تماس گرفت و برای مصاحبه هماهنگ کرد ! و دیگه این موضوع کار کژوال و غیرمرتبط از فکرم بیرون رفت. مصاحبه اول با اسکایپ بود با مدیر آی تی که خیلی عالی پیش رفت در واقع بیشتر از اینکه اونها من رو بپسندند من روش کار و نگرش مدیر آی تی رو پسندیدم . مصاحبه بعدی با HR بود که تلفنی انجام شد و بیشتر قصدش این بود که مطمئن بشه من به این شغل و کار کردن برای این شرکت علاقمندم و بعد از چند ماه شغل عوض نمی کنم و اونجا رو ترک نخواهم کرد.
ابتدا فکر کردم علت اینکه با اسکایپ و تلفنی مصاحبه می کنند این هست که نمی خوان زیاد برای کاندیداها وقت بذارند و نهایتا آخرین فرد رو به مصاحبه حضوری دعوت می کنند اما واقعیت این بود که چون دفتر اصلیشون در یه شهر دیگه ( سیدنی ) بود در نتیجه به علت بعد مسافت روش های آنلاین و تلفنی رو ترجیح دادند.
بعد از امضای قرارداد کاری ریکروتری که من رو به شرکت معرفی کرده بود به یه شرکت دیگه رفت و در اونجا مدیر HR شد. منتها چون من همچنان یه سری سوالات حل نشده داشتم باهاش تماس گرفتم و دوستانه به یه قهوه در نزدیک محل کارجدیدش دعوتش کردم. خواستم ببینم که پشت ماجرا و از زاویه دیگه ماجرای استخدام من چه طور بوده و الان که دارم براتون تعریف می کنم صرفا از یک زاویه دید محدود خودم براتون حرف نزده باشم.
ایشون گفتند که سالهای قبل خیلی ها برای کار پیدا کردن اسم انگلیسی برای خودشون انتخاب می کردند ! اما الان با توجه به ارتقای مهاجران به قسمت های مدیریتی و پرسنلی این دیدگاه منسوخ داره میشه. و تجربه کار لوکال هم به همین ترتیب تحت تاثیر قرار گرفته . مثلا کار با ویندوز در همه جای دنیا یکسانه ! ویندوز 10 در ایران با ویندوز 10 در استرالیا فرق نداره !
موضوع دیگه که شرکت براش مهم بوده نوع ویزای موقت من بود ( 489 ) . که ریکروتر بهشون گفته بود که متوسط اینکه کسی در رشته آی تی تو یه سمت کار کنه 2.5 سال هست ! و من ویزای 4 ساله کاری دارم و برای گرفتن اقامت دایم نیاز دارم که حداقل یک سال کار تمام وقت و دو سال در منطقه زندگی کنم. بنابراین خیلی بیشتر می تونند امیدوار باشند که من با استخدام مدت طولانی در این شرکت بمونم تا اینکه یه نفر با ویزای دایم یا شهروند استخدام کنند !!
و دو هفته بعد از مصاحبه فرم های قرارداد رو برام ارسال کردند و گفتند از هفته دیگه می تونم کارم رو شروع کنم.
کلا من بعد از سه ماه از ورودم به استرالیا کار پیدا کردم که البته یک ماه اول صرف گرفتن گواهینامه رانندگی و جا افتادن و ... گذشت.
از ریکروتر پرسیدم که چرا من رو انتخاب کرد و ایشون گفت که خودش 6 سال پیش از هند به استرالیا مهاجرت کرده بود و در نتیجه شرایط مهاجران رو درک می کنه . گفت که اگه تو چند ماه دیگه هم برفرض همچنان دنبال کار می گشتی و بعدش نا امید میشدی و پس اندازت تموم می شد و خسته و داغون نیازمند یک کمک میشدی ... خوب اگه قراره به تو کمک بشه چرا از همون اول این کار انجام نشه در حالی که تمام شرایط و مهارت های لازم برای این شغل مرتبط رو داری !
نکته مهم داشتن روحیه مثبت و حفظ تلاش مستمر هست . در واقع این" امید " هست که آدم رو در مسیر نگه می داره و به قول زنده یاد شیون فومنی شاعر گیلانی تیر تا زمانی که هدف داره در جای خودش بند نمیشه و همواره در جهت هدف مستمر حرکت می کنه.
خوب از اونجا که بیشتر افراد از جستجو گر گوگل استفاده می کنند پیدا کردن این متن راحت تر از تلگرام هست و به همین جهت من لینک های یک گروه تلگرامی خیلی خوب که برای رزومه و کاریابی در استرالیا به مهاجران ایرانی کمک می کنند رو می ذارم تا بتونید از تجربیاتشون استفاده کنید :
کد:https://t.me/joinchat/BgYIjkMYcnRHrNTvZn-bxA کانال اصلی https://t.me/joinchat/AAAAAEO9TbaE5Gxzlk5odA کانال فرصت های شغلی
لینک گروه زنان استرالیای جنوبی که فقط منحصر به خانم ها نیست و ایرانیان متخصص زیادی اعم از زن و مرد به هم کمک می کنند : ( در فیسبوک هم می تونید دنبال کنید اگه با تلگرام موفق به اتصال نبودید )
کد:https://t.me/IWOSAتا اینجای نوشته برای افراد عادی امیدوارم مفید بوده باشه .کد:https://en-gb.facebook.com/pg/iranianwomensa/about/
اما برای کسانی که بیشتر می خوان بدونند اینکه مهاجرت به استرالیا برای من یه سفر شگفت انگیز بود درست مثل سفر Sun Wukong در داستان " سیر باختر " و واقعا سخن سعدی به جاست که می گه " بسیار سفر باید تا پخته شود خامی " .
در سه روز دوم سفر بسیار مظطرب شدم و کاملا احساس عدم امنیت داشتم و داشتم پیش می رفتم به سمت افسردگی و ... که یک مشاور بازنشسته که از قضا کشیش کاتولیک هم بود خیلی از نظر فکری و روحی کمکم کرد. یادمه در روز اول تمایلی به صحبت کردن با ایشون نداشتم و به صراحت بهشون گفتم که شما هم از جمله کسانی هستید که شغلتون فروش بهشت و جهنم هست. ولی ایشون با سعه صدر و با توجه به مطالعات خیلی وسیعی که از اسلام داشت خیلی به آیات قرآنی استناد می کرد و من رو دعوت به آرامش می کرد . هر چند شغل تخصصی ایشون یه زمانی کمک به مهاجران به عنوان مشاور بود ولی بعد از سه روز مشاوره تخصصی و رایگان ایشون احساس کردم که به خودم مسلط شدم و از اون بحران تغییر ناگهانی و شوک ناشی از تغییر نجات پیدا کردم.
بعدا ایشون برام تعریف کرد که برای گرفتن کاری به این شهر اومده بود و چون موقتی بود یه اتاق در همین خونه اجاره کرده بود. ایشون از شهر بریزبن در فاصله چند هزار کیلومتری به این شهر کوچک در ایالت نیوسات ولز اومده بود به همراه همسر تایلندی اش. و بعد از اومدن کارفرما بهشون گفته بود که مشتری عوض شده و ایشون می تونه آنلاین کارش رو انجام بده .
ایشون برام تعریف کرد که از همسرش پرسید واقعا خدا برای چی خواست که ما چند هزار کیلومتر راه بیاییم اینجا ؟ در صورتی که قرار بود همین کار رو آنلاین انجام بدیم. و اضافه کرد بعد از رسیدن تو و دیدن حالت چهره مظطرب تو فهمیدم که خدا ما رو چند هزار کیلومتر فرستاده که فقط به تو کمک کنیم !! من گفتم شاید تصادفی بوده و ایشون گفت مهم نیست که مسلمان هستی اما آیا قلبا به خدا اعتقاد داری ؟ پس چه طور فکر می کنی یه چنین چیزی تصادفی بوده ؟
و جالب اینکه دو هفته بعدش ایشون به اتفاق همسرشون برای ادامه زندگی به تایلند مهاجرت کردند !
و باز اتفاق های زیادی افتاد که من رو در این مسیر پیش برد و مشکلاتم رو حل کرد که امروز به قطعیت می تونم بگم که تصادفی یا اتفاقی یا همزمانی نمی تونه باشه !
یکی از این دست موارد هم همین ریکروتر بوده که رزومه من درست زیر دست ایشون با این نگرش افتاده و ایشون مراحل مصاحبه و استخدام من رو انجام داد و بعدش به کمپانی جدیدش رفت !!
فرض کنید از بین 100 شغل دایمی که رزومه فرستادم 99 جا به علت نوع ویزا ( عدم اقامت دایم و یا شهروندی ) درخواستم رو برای شغل دایم رد کردند و تنها یک شرکت قبول کرد . اما آیا من می تونم بگم که 99 درصد ناموفق بودم ؟ قطعا نه چون همون یک مورد کافی بود.
قضیه اینکه اول مرغ بود یا اول تخم مرغ همواره در استرالیا باهاش مواجه بودم. مثلا هنگام اجاره اقامت موقت به من گفتند که دو نفر به عنوان رفرنس استرالیایی معرفی کن ! که خوب من وقتی برای اولین بار به استرالیا میام و کسی رو نمیشناسم چه طور رفرنس معرفی کنم ؟ و بعد یک مورد برای اجاره اتاق به من گفتند که چک پلیس باید داشته باشی و من گفتم که خوب چک پلیس به آدرس ارسال میشه و من اول باید آدرس داشته باشم و یه جا رو اجاره کنم تا بعدش چک پلیس پست بشه ! در مورد کار هم برای کار دایم مرتب اقامت دایم می خواستند که با توجه به ویزای من برای گرفتن اقامت دایم اول باید کار تمام وقت پیدا کنم !!
همه این بازی های اول مرغ یا تخم مرغ وجود داره اما دلیل نمیشه که فکر کنید نمی تونید موفق بشید و یا از این سد ها بگذرید !
الان من با همین ویزای موقت هم خونه اجاره کردم و هم ماشین خریدم و هم کار دایمی و تمام وقت دارم.
و البته باور دارم اگر از روز اول ایمان قوی داشتم که خدا حتما کمکم می کنه لازم نبود این همه نگرانی و اضطراب داشته باشم و اگه دوباره به اون روزهای اول یعنی همین سه ماه پیش برگردم دیگه قطعا با توکل به خدا و آرامش قلبی ( بدون این همه دلهره )به همین شدت تلاش می کنم.
محسن تابستان 1398
( زمستان 2019 در استرالیا )
.